ترجيع بند هالوى تهرانى
از كف دست خالى بى مو
ادامه نوشته
چند گويى كه مو بكن هالو
+ نوشته شده در پنجشنبه چهارم فروردین ۱۳۹۰ ساعت 5:12 توسط حمید رفیعی دولت ابادی
|
چند گويى كه مو بكن هالو
هر کسی روز بهی می طلبد از ایام
علت آنست که هر روز بتر می بینم
ابلهان را همه شربت ز گلاب و قند است
قوت دانا همه از خون جگر می بینم
اسب تازی شده مجروح به زیر پالان
طوق "زرین" همه بر گردن "خر" می بینم
دختران را همه در جنگ و جدل با مادر
پسران را همه بدخواه پدر می بینم
هیچ رحمی نه برادر به برادر دارد
هیچ شفقت نه پدر را به پسر می بینم
پند حافظ بشنو خواجه برو نیکی کن
که من این پند به از گنج و گهر می بینم
از حنجرشان هرچه درآمد گفتند
اما به خدا هنوز هم معتقدم
از جاذبه تو سیب ها می افتند!